معنویت و درمان

 

سلامتی با بخشش و صدقه

همه ادیان جهان، بر صدقه و بخشش تأکید فراوان دارند. اما به نظر نمی رسد دلیل اصلی بسیاري از بخششها و صدقاتی که اهدا می کنیم این توصیه باشد. شاید علت آن است که انسان همیشه نسبت به پول نوعی احساس گناه دارد و تمایل بر دادن صدقات نیز به خاطر آن است که این احساس، تخفیف پیدا کند.

اصل تعلیمی که در ادیان بر آن تاکید می شود به مفهوم بزرگی اشاره دارد .شاید ادیان ازشریک شدن و قسمت کردن میگویند و این کلمه ویژگی کاملاً متفاوتی دارد. سهیم شدن...

اگر چیزي داري آن را قسمت کن. نه به آن خاطر که با این کار به دیگران کمک کنی، نه. با قسمت کردن و سهیم شدن، انسان رشد میکند. هر چه بیشتر سهیم شویم، بیشتر رشد میکنیم. هر چه بیشتر شریک شویم، بیشتر به دست میآوریم. هدف، تنها پول نیست، بلکه هر چه که باشد است. اگر دانش و معلومات است، آن را پخش کنیم. اگر آگاهی است، آن را قسمت کنیم. اگر عشق است، از آن ببخشیم. هر آنچه داریم را قسمت کنیم. آن را در همه جا پراکنده کنیم. بگذاریم مانند عطر گلی که همراه باد میرود، در همه جا گسترده شود. اینجا صحبت از فقر مادي نیست. هر آنچه را که داریم با هر کسی که ممکن است تقسیم کنیم... زیرا کلمه فقیر تنها به کسی که بی پول است اطلاق نمیشود.

 ممکن است مرد ثروتمندي، بیچاره باشد. شاید او هرگز عشق را نشناخته باشد، پس عشق را با او قسمت کنیم. ممکن است مرد فقیري عشق را بشناسد، اما هرگز در عمرش غذاي خوبی نخورده باشد، غذاي لذیذمان را با او قسمت کنیم. ممکن است انسان ثروتمندي، صاحب همه چیز باشد، اما از شعور و درك بی بهره باشد، درك و آگاهیمان را با او سهیم شویم. او هم فقیر است. فقر، هزار و یک شکل دارد. هر چه را که داریم قسمت کنیم.

 اما به یاد داشته باشیم: هدف از این حرفها این نیست که بگوییم این سهیم شدن با دیگران، ازما انسان باتقوایی میسازد و یا در بهشت جاي خواهیم داشت و در آنجا با ما به نوعی دیگر رفتار خواهد شد. چرا که اولاً تجربه ي بهشت را میتوان از همین حالا آغاز کرد و منتظر آن نماند و ثانیاً بهتر است گاهی روي برخی مفاهیم بیشتر فکر کنیم مگر تصویر هریک از ما ازبهشت چیست؟ آیا چیزي جز آرامش وشادي و لذت پایدار است؟

 

وقتی آنچه را که در اختیار داریم، همین حالا و همین جا با دیگران قسمت میکنیم، احساس شادي خواهیم کرد. لذتی که وصف آن در کلمات نمی گنجد نه به واسطه ي آنکه این یک حرکت اخلاقی است بلکه چون آفرینش انسان و لازمه ي وجودي او سهیم شدن است . هرچند از آن فاصله ي بسیاري گرفته تا آنجا که حتی گاهی خود را از سهیم شدن در خطر می بیند. کسی که فقط پول روي پول میگذارد، آدم خوشحالی نیست. او همیشه عبوس است .مدام پول جمع میکند و آرامشی ندارد. نمیتواند به دیگران چیزي ببخشد. به جمع کردن ادامه میدهد و هرچه را که بتواند جمع میکند. هرگز از داشتن چیزي لذت نمیبرد، چرا که براي لذت بردن، انسان باید با دیگران شریک شود. زیرا همه لذات و شاديها نوعی شراکت وسهیم شدن است. شاید دلیل آنکه ارواح بزرگ و مقدس هم با همه ي بزرگی و عظمت خود به زمین می آیند و تمام رنج و محدودیت زمین را برخود می خرند، به نوعی بیانگر همین تعلیم باشد: سهیم شدن در هدایت. آنها می آیند در هدایت یافتگی خود با سایرین شریک شوند چرا که حتی بهشت رفتن نیز به تنهایی لذت بخش نیست.

اگر بخواهیم شادي کنیم، در تنهایی شادي وجود ندارد. باید دوستانی در این شادي با ما همراهی کنند. وقتی که با دیگران هستیم شادي را تجربه میکنیم. در انزوا شادي و لذتی وجود ندارد. چطور میتوانیم در تنهایی شاد باشیم؟ وقتی که کاملاً تنهاییم. خوب فکر کنید، چطورمیشود در تنهایی کامل شاد بود؟ نه! شادي، شراکت است. شادي، در کنار هم بودن است.

صدقه و احسان، کلماتی سنگین اند. ابتدا از شریک و سهیم شدن بگوییم. سهیم شوید. درکلمات صدقه و احسان چیزي وجود دارد. به نظر میآید که ما صاحب قدرتیم و نفر مقابل ازما پست تر است؛ یک گداست. به نظر میرسد که ما دیگري را کمک میکنیم و او به کمک ما نیاز دارد.. اینکه دیگري را پایین تر و پست تر از خود ببینیم. اینکه احساس کنیم توانگریم و اونیازمند، این احساس نمی تواند انسان را بزرگ کند مگر نفس او را.

قسمت کردن، دیدگاهی کاملاً متفاوت دارد. اینجا صحبت از داشتن یا نداشتن طرف مقابل نیست، بلکه مسئله آن است که ما از چیزي بهره فراوان داریم و باید آن را قسمت کنیم. وقتی صدقه میدهیم، انتظار تشکر داریم، اما وقتی با کسی شریک میشویم، این ما هستیم که از اوبه خاطر آنکه به ما اجازه داده است تا انرژي اضافی خودمان را به او منتقل کنیم، تشکرمیکنیم. این انرژي، ما را سنگین میکند و ما با تقسیم آن، احساس سپاس میکنیم به علاوه آنکه فرصتی می یابیم تا از آن کسی که این توانگري را به ما ارزانی داشته سپاسگزاري کنیم چون او میتواند به طرفه العینی آنرا از ما بگیرد و به دیگري ارزانی کند.

شریک شدن بر اثر فراوانی و وفور است، اما صدقه دادن به خاطر نیاز و فقر دیگري است . سهیم شدن از توانگري بهره میگیرد. این دو تفاوتی کیفی دارند. شریک شویم! در هر چه داریم شریک شویم. که رشد خواهد کرد و افزون خواهد شد. این یک قانون اساسی است:

هرچه بیشتر بدهید، بیشتر به دست میآورید. در بخشش، هرگز خسیس نباشیم.از آنجاکه نیت اعمال ،نتیجه ي عمل را تعیین میکنند، حیرت نکنیم که گاه صدقه دادن هایمان رفع بلا نمیکند چرا که اصل نیت را برآورده نساخته ایم .ما در بخشیدن منتی بر سر خداوند وبندگانش نداریم بلکه خدواند منتی بر ما نهاده که ازطریق ما نعمتی را به دیگري بخشیده.

باورکنید اگر به تمام داشته ها ودارایی هایمان اینگونه بنگریم این اندیشه خود درمان بسیاري ازبیماریها و رفع بلایاي بسیار است.

تالیف : نورا

http://www.irshafa.ir/post-3636.aspx: منبع__




6.1.8.0
گروه دورانV6.1.8.0